برای هم چتر باشیم

چتر عشقی برای همه ی عاشقان

  

پروردگارا به من بياموز دوست بدارم کساني را که دوستم ندارند

 

  عشق بورزم به کساني که عاشقم نيستند
   بگريم براي کساني که هرگز غمم را نخوردند
به من بياموز لبخند بزنم به کساني که هرگز تبسمي به صورتم ننواختند
  محبت کنم به کساني که محبتي درحقم نکردند
  ساقه شکستن ،
قانون طوفان است.
    تو نسيم باش و نوازش کن .

 

نوشته شده در یک شنبه 18 مهر 1391برچسب:عشق,مطلب عاشقانه,مطلب جالب,عاشقانه,شعر عاشقانه,خدا,نسیم,طوفان,دوست داشتن,ساعت 4:10 بعد از ظهر توسط نیلوفرآبی|

از عشق مکن شکوه که جای گله ای نیست

 

بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست

من سوخته ام در تب ، آنقدر که امروز
بین من و خورشید دگر فاصله ای نیست

غمدیده ترین عابر این خاک منم من
جز بارش خون چشم مرا مشغله ای نیست

در خانه ام آواز سکوت است ، خدایا
مانند کویری که در آن قافله ای نیست

می خواستم از درد بگوییم ولی افسوس
در دسترس هیچکسی حوصله ای نیست

شرمنده ام از روی شما بد غزلی شد
هرچند از این ذهن پریشان گله ای نیست
 
   
سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
 که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟
صبح تا نیمه ی شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟
کجاست؟
صدفی در دریا است؟
نوری از روزنه فرداهاست
یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟
 
 

 

 

نوشته شده در سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:عشق,مطلب عاشقانه,مطلب جالب,عاشقانه,شعر عاشقانه,دلتنگی,خدا,ماه,خورشید,ساعت 5:9 بعد از ظهر توسط نیلوفرآبی|

خداوندا ، جای سوره ای به نامعشقدر قرآن تو خالیست

که اینگونه آغاز شود :

و قسم به روزی که دلت را میشکنند و جز خدایت مرهمی نخواهی یافت.

 

نوشته شده در پنج شنبه 15 آبان 1391برچسب:عشق,مطلب عاشقانه,مطلب جالب,عکس عاشقانه,شعر عاشقانه,خدا,دل شکستن,مرهم,ساعت 4:48 بعد از ظهر توسط نیلوفرآبی|

خسته ام اما مي خواهم هنوز هم بروم، خوب مي دانم در انتهاي اين جاده تو در انتظار  ايستاده اي تا مرا در آغوش مهربانت بگيري...

 

خدایا عشق به تو هرگز پایان ندارد حتی زمانی که خود را از یاد برده ام و بین رفتن و ماندن، مانده ام.

نوشته شده در دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:عکس,مطلب جالب,عکس جالب,عکس چتر,خدا,ساعت 11:44 قبل از ظهر توسط نیلوفرآبی|


قالب وبلاگ Coeur